پرونده باورنکردنی همکاری همسر اینشتین در نظریه نسبیت+ تصاویر / زنی که خیانت دید و در فقر زندگی کرد
در اواخر دهه ۱۹۸۰، فیزیکدان آمریکایی، ایوان هریس واکر، مقالهای در مجله فیزیک امروز منتشر کرد که در آن افشا کرد همسر اول اینشتین، میلوا ماریچ، نویسندهای نادیدهگرفته شده در مقاله ۱۹۰۵ او درباره نسبیت بوده است.
به گزارش پارسینه،میلوا ماریچ همسر اول اینشتین در سال ۱۸۷۵ در شهر تیتل در کشور صربستان زاده شد. مادر او ماریا روزیچ و پدرش میلوش ماریچ مردی ثروتمند و محترم در بین مردم بود. آنها دو فرزند دیگر بهنامهای زورکا و میلوشِ پسر داشتند. میلوا، در آخرین سالی که دختران در صربستان اجازۀ حضور در دبیرستان داشتند، وارد دبیرستان شد. در سال ۱۸۹۲، پدرش از وزیر آموزشوپرورش مجوز گرفت تا او بتواند در کلاسهای فیزیک شرکت کند که مخصوص پسران بود. او تحصیلات دبیرستان را در زوریخ در سال ۱۸۹۴ به پایان برد و سپس خانوادهاش به شهر نووی ساد نقلمکان کردند. همکلاسیهای میلوا او را فردی باهوش اما کمحرف توصیف میکنند. او دوست داشت به عمق موضوعات پی ببرد، باپشتکار بود و در راستای رسیدن به اهدافش می کوشید.آلبرت و میلوا همراه با سه دانشجوی دیگر در سال ۱۸۹۶ در بخش ریاضیات و فیزیک انستیتو پلیتکنیک زوریخ (اکنون، ای.تی.اچ) پذیرفته شدند. سه دانشجوی دیگر نیز عبارت بودند از: مارسل گروسمان، لوئیس کولروس و یاکوب ایرات. آلبرت و میلوا به دوستانی جداییناپذیر تبدیل شدند که ساعتهای متمادی با یکدیگر به مطالعه میپرداختند. در این میان، خانوادۀ آلبرت بهشدت با رابطۀ او با میلوا مخالف بودند. مادرش سرسختانه مخالفت میکرد. آلبرت در نامهای به میلوا در تاریخ ۲۷ جولای ۱۹۰۰ از مخالفت مادرش چنین گزارش میدهد: «هنگامی که تو به سیسالگی برسی، او دیگر عجوزهای فرتوت خواهد بود.» بهعلاوه، پدر آلبرت اصرار داشت که پسرش پیش از ازدواج باید کار داشته باشد.با این همه ارتباط آنها ادامه یافت و داستان مشکوک همکاری همسر اینشتین در نظریه نسبیت توسط فیزیکدان شوروی، آبرام فدوروویچ یوفه، شرح داده می شود. او برخی مکاتباتی که در اوایل دوران حرفهایشان با اینشتین داشت را در مقالهای منتشر شده به زبان روسی نوشت؛ او از اینشتین خواسته بود که پیشنویس برخی از مقالاتش را ارسال کند و گفت: «نویسنده این مقالات شخصی ناشناخته به نام اینشتین-ماریتی بود (ماریتی نام خانوادگی همسرش بود که طبق سنت سوئیسی به نام خانوادگی شوهر اضافه میشود).
به نظر میرسد مشکل از نویسنده مشهور علم روسی به نام دانییل سمنویچ دانیین آغاز شده باشد که روایت یوفه را بهگونهای تفسیر کرد که اینشتین و ماریچ در این کار همکاری داشتهاند. این تفسیر بعدها به تصوری تبدیل شد که ماریچ در ابتدا یکی از همکاران نویسنده مقاله نسبیت ۱۹۰۵ بود، اما نام او از نسخه نهایی منتشر شده، حذف شده است. واکر بر این باور است که شاید اینشتین ایدههای همسرش را دزدیده باشد و بنابراین همکاری همسر اینشتین در نظریه نسبیت داغ تر شد
تاریخنگاران نامههای بین اینشتین و ماریچ را به انگلیسی ترجمه کردهاند که این امکان را برای تحلیل دقیقتر رابطه آنها فراهم کرده است. جالب است بدانید که یکی از این نامهها شامل عبارت زیر است: «کار ما درباره حرکت نسبی به نتیجه موفقیتآمیز می رسد!» به نظر میرسد که این عبارت ایده همکاری بین آن دو را تقویت می کند.
با این حال، وییناشتاین، اندیشمند دیگری نامهها را به طور دقیق تجزیه و تحلیل کرده و میگوید شواهدی نشان میدهند که این احتمال بعید است. اولاً، نامههای اینشتین پر از ایدههای او در مورد فیزیک است، در حالی که نامههای ماریچ هیچکدام از این ایدهها را شامل نمیشوند.ثانیاً، ماریچ فیزیکدان یا ریاضیدان بااستعدادی نبود. او در امتحانات نهایی خود مردود شد و هیچگاه مدرک تحصیلی دریافت نکرد.
وییناشتاین استدلال میکند که بنابراین ماریچ نمیتوانست سهم قابل توجهی در کارهای علمی داشته باشد و از قول یکی دیگر از تاریخنگاران در این زمینه می گوید که هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ماریچ در ریاضیات بااستعداد بود.
با این همه، یک بحث دیگر نیز وجود دارد؛ ماریچ و اینشتین در سال ۱۹۱۹ از یکدیگر طلاق گرفتند( به دلیل ارتباط اینشتین با زنی به نام السا) ، و ماریچ فرزند کوچکتر یعنی ادوارد را با خود برد و هانس با اینشتین بزرگ شد.
اما به عنوان بخشی از توافق طلاق، اینشتین موافقت کرد که جایزه نوبلی که ممکن است در آینده دریافت کند، به همسر سابقش پرداخت کند.
وییناشتاین، دلیل این اقدام انیشتین را این چنین توضیح می دهد: همه میدانستند که اینشتین در صف دریافت جایزه نوبل قرار دارد و در محیط پس از جنگ در آلمان، این یک درخواست طبیعی از همسری بود که نمیخواست طلاق بگیرد و از افسردگی رنج میبرد.
از سوی دیگر، واکر نظری دیگر دارد و میگوید: « میلوا، درست یا نادرست، این را بهعنوان پاداشی برای نقشی که در توسعه نظریه نسبیت ایفا کرده بود، پذیرفته است.»
ارسال نظر