حقایقی مخوف در مورد پارسیان هند
پارسی ها گروهی قومی مذهبی در شبه قاره هند هستند که به آیین زرتشتی پایبند هستند ...
مجید سلطانی نوشت: پارسی ها گروهی قومی مذهبی در شبه قاره هند هستند که به آیین زرتشتی پایبند هستند . آنها از ایرانیانی هستند که در خلال و پس از فتح اعراب بر امپراتوری ایران (بخشی از فتوحات اولیه مسلمانان ) برای فرار از آزار مذهبی به هند قرون وسطی مهاجرت کردند. پارسیها قدیمیتر از دو جامعه زرتشتی شبه قاره هند هستند، دیگری ایرانیها ، که اجدادشان از ایران عصر قاجار به هند تحت فرمانروایی بریتانیا مهاجرت کردند . بر اساس حماسه پارسی قرن شانزدهم، قیس سانجان ، ایرانیان زرتشتی بین قرن هشتم و دهم به مهاجرت به شبه قاره هند از ایران بزرگ ادامه دادند و در نهایت پس از پناه گرفتن توسط یک هندو محلی در گجرات امروزی ساکن شدند. شاه جادی رعنا بعنوان رهبر آنان و جلودار این داستان شناخته می شود.
حقیقت اول ؛ سیاسیون و ثروتمندان فرار کردند
قبل از سقوط امپراتوری ساسانی در قرن هفتم به دست خلافت راشدین ، سرزمین اصلی ایران (از لحاظ تاریخی به نام " پارس ") دارای اکثریت زرتشتی بود و زرتشتیان حداقل از زمان امپراتوری هخامنشی به عنوان دین دولتی ایران خدمت کرده بود. . با وجود عقب نشینی بسیاری از ایرانیان به شبه قاره هند، تعدادی از شخصیت های ایرانی تقریباً 200 سال پس از فتح اعراب در شورش فعال علیه ارتش راشدین و خلفای اسلامی بعدی باقی ماندند. با این حال، افول دین زرتشتی در ایران ادامه یافت و بیشتر ایرانیان تا قرن دهم میلادی اسلام را پذیرفتند .
اما حقیقت ماجرا اینجاست که تنها کسانی توانستند از این مهلکه فرار کنند که از سیاستداران زمان خود بودند و از تمامی رویدادها مطلع بودند و دسته دوم ثروتمندان که هزینه خرید و ساخت کشتی را متقبل شدند. این دو دوسته از زمان حمله اعراب به ایران نه تنها در کنار ایرانی ها نماندند تا بجنگند حتی از مال و ثروتشان نیز دریغ کردند و تمام مدت این سال ها برنامه برای خروج از کشور داشتند و ذره ای به فکر کشورشان نبودند.
حقیقت دوم ؛ قانون گریزانی که به زور قانون هند را پذیرفتند
زمان رسیدن دسته اول به گجرات هند پارسیان فراری خود را افراد متمول و قدرتمندی می دیدند به سرزمینی رسیدند که نسبت به ایران نه تنها سرسبزتر نبود بلکه کاملا متفاوت بود. پوشش متفاوت ایرانی های فراری به شدت توجه سیاسیون هندی را جلب کرد و حاکم هندی گجرات با لطفی که داشت ایرانیان را پذیرفت اما به یک شرط، پارسیان باید در جامعه به شکل متداول هندی ها لباس می پوشیدند و ظاهری شبیه آنان داشتند. دومین شرط این بود که حق تبلیغ دین خود و اشاعه علنی آن را نداشتند. شرط سوم هم این بود که بحث مالی آنان نیز باید روشن باشد و هر ماه برای حاکم ارسال شود. ایرانیان به راحتی این شروط را پذیرفتند و در گجرات زندگی را شروع کردند.
نکته مهم اینجاست که این قوانین امروز هم لازم الاجراست و پارسیان باید تمام این موارد را انجام دهند.
حقیقت سوم؛ نفرت از ایرانیان و کینه از خاک
جوامع پارسی و ایرانی تنها گروه های قومی مذهبی هستند که آیین زرتشتی را در هند انجام می دهند . اما به دلیل مهاجرت اخیر جامعه ایرانی به شبه قاره هند ، از نظر قانونی از جامعه پارسی متمایز شده است. علیرغم این تمایز قانونی، اصطلاحات «پارسی» و «زرتشتی» معمولاً به جای یکدیگر برای نشان دادن هر دو جامعه به کار می روند. قابل ذکر است که هیچ تفاوت اساسی بین اصول دینی، اعتقادات و آداب و رسوم پارسیان و زرتشتیان ایرانی وجود ندارد.
نکته مهم تر از همه نفرت پارسیان از ایران و ایرانی است و هر ایرانی که ساده انگارانه در هند به سراغ آتشکده ها و این افراد رفته است متوجه خواهد شد که نه تنها اجازه ورود به داخل آتشکده به آنان داده نمی شود بلکه با رفتاری غیر اصولی به آنها نیز توهین می شود. بارها این چنین رفتارها با ایرانیان در هند شده از حیدرآباد گرفته تا گجرات و دهلی. هیچ اطمینانی به ایرانیان نیست و آنها برخلاف باورشان به دیوار محکی می خورند و علنا به شما می گویند که شما خائن هستید و خود را وطن پرست می دانند در صورتی که اگر کمی منصف باشیم درک می کنیم که آن افرادی که مردم و خاک خود را رها کردند همین پارسیان بودند و مردمی که برای کشور خود جنگیدند و جان دادند و تغییر دین دادند ایرانیان امروز بودند نه کسانی که پول مردم را خرج کشتی فرار خود کنند.
حقیقت چهارم؛ مراکز فساد و پولشویی در دست پارسیان هند
قدرت پارسیان و ثروت و مخوف بودن در هند بر هیچ کسی پوشیده نیست اما این ثروت از راه های خوبی به دست نمی آید و پول و دست و پا دار و بی ربط به کشور هند در دست پارسیان است. رستوران هایی به اسامی سانسگریت و مطرح در شهرهای مختلف هند که پوششی برای کارهای خلاف هستند و مراکز قمار به خصوص در جنوب هند پاتوق اصلی آنها است. برخلاف بسیاری از مردم ایران که آنان را افرادی عابد و زاهد و بی آزار می بینند اما در حقیقت یکی از ارکان فساد در هند همیشه پارسیان هستند و پلیس و یا اطلاعات هند اولین جایی که به آن مشکوک می شود مراکز مالی و تجاری این دسته از افراد است.
حقیقت پنجم؛ دست به سینه برای اقتصاد هند
اقتصاد هند به شدت مدیون پارسیان این کشور است ایرانیانی که سال های پیش چنان ثروتی از کشور خارج کردند که در دل هند کشوری با اداب و رسوم خود بنا نهادند و امروز یکی از بزرگترین هلدینگ های اقتصادی این کشور در خدمت پارسیان است یعنی شرکت تاتا.
تاتا از آب معدنی یک روپیه ای تا موشک ها بالستیک را تولید می کند شرکتی که با بسیاری از کمپانی های بزرگ خودروسازی جهان لینک تجاری است و وارد کننده بسیاری از خودروهای اروپایی مانند فیات و اسکودا به هند است. نباید فراموش کنیم که سیستم امنیتی و اقتصادی هند بسیار پیچیده و مخوف است و برخلاف تصور بسیاری از عوام کوچکترین تحرکی توسط سیستم امنیت این کشور رصد می شود. حال شما تصور کنید این هلدینگ بزرگ و تمامی مراکز اقتصادی بزرگ پارسیان بدون نظارت پول و دلار را خارج و وارد کشور کنند.
قسمت عمده پول تاتا در ارتش خرج می شود و درصد کمی از آن صرف پارسیان می شود که البته این درصد کمی هم عدد قابل توجهی است که نباید آن را فراموش کرد. پارسیان هند در خود این کشور هم در اقلیت علاقه بین مرد م هند وجود دارند یعنی میزان علاقه ای که مردم هند به ایرانیان امروزی با دین اسلام دارند هزاران برابر بیشتر از پارسیانی است که خود را اصیل ترین می دانند. بزرگترین چهره های آنان هم افرادی بودند مانند فردی مرکوری رییس و لید گروه کویین بود که از مادری پارسی متولد شد و بر اثر ایدز جان باخت. و چهره دانشگاهی آنان هوشنگ مرکانت بود که کتابی در خصوص خاطرات خود نوشت و همجنس گرا بودنش با افتخار یاد می کند.
متاسفانه اینقدر که ایرانیان تشنه دیدار با زرتشتیان هند هستند و برای دیدن رسوم و آیین آنها سینه خیز حرکت می کنند این علاقه کاملا در بین این جماعت برعکس است و شما را یک خائن و وطن فروش می دانند که درد بزرگی است برای دو طرف که باید با فرهنگ سازی و اعتدال برقرار شود که البته این دشمنی از طرف هندی کاملا آگاهانه است و برای هموطنان ما کمی حلقه مفقوده است.
توی هر قوم هر نژاد حتی خانواده ای همه جور انسانی هست خوب بد همجنسگرا عقده ای.دلیل براین نیست که همه یه جور هستن .هیچ ملتی را نباید با این اراجیف خراب کنی الان بچه های کوچک خوب وبدرا تشخیص میدان این اراجیف دیگه خریدارنداره.جناب
نویسنده مقاله عقده ای تشریف دارد